محمدحسین طالبی
چکیده
قانون طبیعی در مشهورترین تفسیر خود، فرمانهای ثابت و دائمی عقل عملی درباره رفتارهای اختیاری بشر هستند که انسانها با اطاعت از آنها در همه زمانها و مکانها به خوشبختی میرسند.
به دنبال تسلط اندیشه ...
بیشتر
قانون طبیعی در مشهورترین تفسیر خود، فرمانهای ثابت و دائمی عقل عملی درباره رفتارهای اختیاری بشر هستند که انسانها با اطاعت از آنها در همه زمانها و مکانها به خوشبختی میرسند.
به دنبال تسلط اندیشه تجربهگرایی (پوزیتیویسم) بر عقلگرایی در قرن 19 میلادی، مباحث مربوط به قانون طبیعی با پیشینه 25 قرن نیز از رونق افتاد و گفتمان قانون طبیعی به آرامی به فراموشی سپرده شد. با گذشت بیش از یک قرن، دوباره مطالعه قانون طبیعی در دوره پساتجدد قرن بیستم با جدیتی بیش از دوره-های گذشته پیگیری شد و گرایش به رویکردهای نو درباره این آموزه در سه مرحله احیا گردید.
پرسش اصلی این مقاله عبارت است از اینکه: نظریههای غربی قانون طبیعی در اولین مرحله احیای آن (1890 - 1940) در دوره پساتجدد کدامند و چه کاستیهایی دارند؟ برای پاسخ دادن به این پرسش، این مقاله نظریههای متنوع قانون طبیعی را در اولین مرحله احیای آن در قرن بیستم در ضمن سه گفتار نقد و بررسی میکند. در گفتار اول پس از شرح نظریههای پساتجدد غیرکاتولیک، کاستیهای آنها بیان میشوند. گفتار دوم به مطالعه نظریههای کاتولیک در آن دوره پرداخته و اشکالهای آنها را توضیح میدهد. آخرین گفتار نیز کاستیهای مشترک همه نظریههای پساتجدد قانون طبیعی را در اولین دوره احیای آن بیان میکند.
روش پژوهش در این مقاله، ترکیبی از روشهای نقلی، عقلی و انتقادی است.